در این راستا، مشاجرهها و اختلاف نظرهای مختلفی صورت گرفته است. در یکی از این موارد، مشاجرهای بین پول کروگمن (Paul Kurgman) و کتی هاون (Katie Haun) بر سر موضوع رمزارزها، رخ داده است. در این بحث، از کروگمن سوال میشود که چرا قرار گرفتن مفهوم عدم تمرکز (دوری از وابستگی به یک قدرت مرکزی) را در پشت رمزارزها رد میکند؟ در جواب این سوال، ایشان این نظر را دارند که:
خود ما این مفهوم را با رمزارزها عجین کردیم: بدین صورت که رمزارزها به معنای کامل در برابر مؤسسات مخالف میباشند. به طوری که این مفهوم و نظر در مورد رمزارزها به سختی به چیزی بهتر تغییر خواهد کرد.
این عقیده کروگمن یک جلوه ناخوشایندی در مورد دنیای رمزارزها میباشد. ولی در کل با نگاه به این مفهوم، میتوان تا حدودی به وی در مورد عقیدهاش، حقی قائل شد.
اگر سوال شود که چه عاملی در پشت سرزندگی و قدرت اقتصادی بیشتر کشورهای پیشرفته در دنیا قرار دارد. باید گفت که بهترین جواب برای این سوال، وجود مؤسسات قدرتمند در این کشورها میباشد. در نظر داشته باشید که اگر مؤسسات یک کشور پیشرفت داشته باشند، در این صورت بیتردید، جامعه از نظر اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی با شکوفایی رو به رو خواهد شد. همچنین باید گفت که مؤسسات در بین تنشهای اجتماعی و اقتصادی برای مقابله با آنها بسیار ضروری بوده و به سختی قابل برگشت و بدست آوردن میباشند.
پس از این رو، اگر رمزارزها قصد بهتر کردن دنیا را دارند، چرا باید در مورد آنها، سریعاً از مفهوم مؤسسات چشمپوشی نمود؟ حال پس با ظهور رمزارزها چرا باید از مفهومی به نام مؤسسه که به خوبی با آن آشنایی داریم، دوری کنیم؟
از این رو بهتر است با دقت به این موضوع توجه کنیم. در حقیقت رمزارزها در کل در راستای مؤسسات بوده و برای آنها بسیار مفید میباشند. مخصوصاً این که این مفهوم به معنای ساخت مؤسسات غیر متمرکز، جهانی و مقیاسپذیر میباشد یعنی با اصل غیرمتمرکز بودن نیز همسو میباشد. مؤسساتی که در هر گروه، کشور و یا زمانی پا برجا باقی میمانند.
وقتی حرف از مؤسسات میزنیم، دقیقاً در مورد چه چیزی صحبت میکنیم؟
“مؤسسه” یک عبارت مشهور گسترده و در عین حال پیچیده میباشد. در این راستا، داگلاس نورث(Douglass North) در مقالهی خود در سال 1991، عبارت ” مؤسسات ” را به صورت زیر، تعریف میکند:
مؤسسات محدودیتهایی که فعل و انفعالات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را کنترل کرده به وجود میآورند. Douglass North
در کل در یک جامعه، هم محدودیتهای رسمی (مانند قوانین قراردادی، حقوق مالکیت و سیستمهای دادگاهی) و هم محدودیتهای غیر رسمی (مانند سنتها، تابوها و نرمهای اجتماعی) وجود دارند. به بیان سادهتر باید گفت که مؤسسات، قوانینی هستند که دستورات و اصولی را در زندگیهای اجتماعی و اقتصادی ما، تحمیل میکنند.
از جمله دشمنان تجارت، مواردی مانند ریسک و عدم قطعیت در کارها میباشند که در این بین، وجود مؤسسه در برابر این موارد، از خود مقاومت و مخالفت نشان میدهد. یعنی در واقع اگر در اموری دارای مؤسسه باشیم، در آن امور کمتر دچار مشکلات گفته شده خواهیم شد. اگر در تردید هستید که آیا محصول شما، به سلامت به مقصد میرسد؟ یا این که نگران آن هستید که ارزش رمزارزی که دارید در آینده حفظ خواهد شد؟ در این صورت، اصلاً وارد معامله نخواهید شد. این در حالی است که در صورت وجود مؤسسات، هر فردی در کارهای مربوط به تجارت خود، قادر است که ریسکهای بیشتری را پیشبینی کرده و تحمل نماید که از این رو شاهد ظهور و پیدایش یک بازار سالم و در نتیجه از طریق آن، شاهد پیدایش یک جامعه سالمتر خواهیم بود.
از طرفی باید گفت که اخیراً مؤسسات جدید در محیط شکل نمیگیرند. در این راستا، مسلماً آخرین مؤسسه بزرگ و قابل توجه ساخته شده، اینترنت میباشد. یکی از دلایل پیدایش اینترنت، تبدیل آن به یک محلی برای گردآوری اطلاعات مشترک جهانی بوده است. زمانی که اطلاعات دنیا بر روی سرورهای عمومی، بستهبندی شده و قرار میگیرند، هر فردی قادر خواهد بود تا به این مجموعه اطلاعات از بشریت دسترسی داشته باشد که در حقیقت این موضوع به صورت عملی اتفاق افتاده است. چرا که در حال حاضر بخش اعظم بشریت در دنیا، در هر جا و زمانی که قصد داشته باشند، میتوانند از طریق به کارگیری موتورهای جست و جو، مانند گوگل یا ویکیپدیا، اطلاعات مورد نظر خود را جست و جو کرده و آنها را پیدا کنند. در شرایط فعلی، موتورهای جست و جو، به عنوان یک مؤسسه فراگیر مطرح هستند که تقریباً در هر جایی از دنیا وجود داشته و فراگیر شدهاند.
اساساً باید گفت که این دسته از مؤسسات برای یک بار به وجود آمده و در هر جایی مورد استفاده قرار میگیرند. به طوری که اصلاً نیاز نیست که گوگل یا لینکدین را برای برزیل و یا برای برونئی دوباره به وجود آوریم. تنها نیاز است که ظاهر (UI) را ترجمه کنید تا بدین ترتیب هر جامعهای در دنیا قادر خواهد بود تا از جست و جوی اطلاعات و یا وجود یک شبکه اجتماعی (با در نظر گرفتن تغییراتی مشخص) بهرهمند گردد.
دلیل واضح بودن این مفهوم، این است که توانسته به واقعیت تبدیل گردد. در زمانهای قدیم برای هر دورهای، توزیع یک مؤسسه در سراسر دنیا به عنوان یک شاهکار و ظهور یک امپراطوری تلقی میشد. این در حالی است که در زمانهای حاضر، شما تنها نیازمند داشتن یک کامپیوتر و پورت اینترنت هستید تا بتوانید به اطلاعات سراسر دنیا دسترسی داشته باشید.
ولی اگر قرار است در مورد اقتصاد صحبت کنیم، موضوع کمی فرق کرده و حتی کاملاً متضاد میباشد. به طوری که هر کشوری دارای یک زیر ساخت اقتصادی اختصاصی و خود ساخته میباشد. در واقع هر کشوری باید طراحی و خدمات مختص خودش را بر روی این مؤسسات مانند: بانکها، سیستمهای اعتباری، صرافیها و ساختارهای قانونی، داشته باشد. اگر یک کشور قادر به فراهم سازی، چنین شرایطی نباشد. در این صورت محکوم به وابستگی اقتصادی به سایر کشورها خواهد شد.
در حال حاضر با همه این موضوعات آشناییت داریم ولی در شرایطی که پول در سراسر دنیا به یک حالت دیجیتال تبدیل شده است، چرا باید پول دارای شرایطی به مانند اینترنت نباشد و هر کشوری پول مربوط به خودشان را داشته باشند؟
از طریق رمزارزها، هر فردی قادر خواهد بود تا به سیستم اقتصاد جهانی متصل گردد و خدماتی مانند: یک بانک، حساب پس انداز، درگاه پرداخت، ثبت نام عمومی و سیستمی از قراردادها را داشته باشد. نوآوری مربوط به این بخش، قابل انتشار با هر کسی میباشد. از این رو هدف رمزارزها، تبدیل شدن به اولین سیستم مالی رایج جهانی میباشد. در واقع رمزارزها قصد دارند، همان کاری که اینترنت بر روی اطلاعات انجام دادند را بر روی پول انجام دهند و آن را به یک حالت توزیع شده در دنیا تبدیل کنند تا هر کسی در هر زمانی که قصد داشت، بتواند از آنها استفاده نماید.
رمزارزها در برابر حکومتهای مرکزی، پختهتر خواهند شد
در حال حاضر، بیشتر مردم از سراسر جهان، کار چندانی را در مخالفت با سوء مدیریتهای اقتصادی در پیش نمیبرند و در این راستا دچار مشکلاتی هستند. ولی در آینده، یک گزینه قدرتمندتر دیگری به نام ورود به دنیای رمزارزها در اختیارشان قرار خواهد گرفت. ورود به دنیای رمزارزها، مردم را وارد یک سیستم اقتصادی و مالی جهانی خواهد نمود که دارای سرویسهای کاملتر مالی خواهند شد.
از این رو، اشتباه است که بگوییم رمزارزها جای مؤسسات را خواهند گرفت. بلکه این که باید گفت رمزارزها مؤسسات غیر متمرکز جایگزینی را را به وجود خواهند آورد. این مؤسسات غیر متمرکز، نسبت به موارد قبلی، بسیار جهانیتر بوده و به نوعی وابسته به مکان خاصی نخواهند بود. همچنین باید گفت که این مؤسسات به خودی خود عمل نموده و اطمینان مالی را که در حال حاضر در بیشتر جاهای دنیا وجود ندارد، برقرار خواهند نمود.
در این بین باید خاطر نشان کرد که: در دنیایی که بیش از 50 کشور آن در طی قرن اخیر تحت شرایط تورم اقتصادی بالا هستند، رمزارزها به عنوان یک ناجی بزرگ برای آنها عمل خواهند کرد. بهترین پادزهر در برابر شرایط حکومتی بد، ایجاد شرایط رقابتی میباشد. به طوری که رمزارزها تنها رقیب جدی در برابر ساختار مالی متمرکز میباشند. حق انتخاب اقتصادی، قدرت رهایی و توانایی مردم برای هماهنگی دقیقاً همان مواردی هستند که برای داشتن یک کنترل محلی و مؤسسات بهتر در دراز مدت مورد نیاز میباشد.
البته رمزارزها تنها در صورت ساخت مؤسسات قابل قبول، موفق به کسب پیروزی در این زمینه خواهند شد.
چرا رمزارزها نیازمند وجود مؤسسات هستند؟
بسیاری از آنارشیستهای دنیای رمرزارزها به احتمال زیاد، عبارت ” مؤسسات غیر متمرکز ” را چندان منطقی و نظاممند تلقی نخواهند کرد. چرا که تنها نیت و نظر آنها از غیر متمرکزسازی، لغو کردن و جلوگیری از وجود مؤسسات میباشد. این دسته از افراد، مؤسسات را به عنوان نشانههایی از تمرکزگرایی در نظر میگیرند که به عقیده آنها باید مؤسسات را از بین برد.
این حرکت، تماماً بازگشت به عقب میباشد. در حالی که مؤسسات برای هر اقتصاد دارای ثبات، حساس و حیاتی میباشند. وجود مؤسسات باعث تکامل (بروزرسانی) برازندهتری خواهند شد. همچنین به افرادی که در داخل جامعه هستند، در راستای هدایت سالم، در آرامش و قابل پیشبینی تجارت خود، کمک خواهند کرد.
البته قیمت رمزارزها به صورت دیوانهواری در حال نوسان هستند. آیا این موضوع اساساً دارای ریسک نمیباشد؟ در این بین، اعتبار ارزی مانند اتریوم چی میشود؟ آیا این جنبهای مخالف با مؤسسات نمیباشد؟
در حقیقت باید گفت که غیرقابل تغییر بودن، به عنوان ویژگی اساسی و بارز هر رمزارزی میباشد. به طوری که هیچ قدرت با هر اندازهای که باشد، نمیتواند دارائیهای شما را بدون در دست داشتن کلیدهای خصوصی شما، در اختیار خود در آورد. البته در نظر داشته باشید که این دقیقاً همان خود مفهوم مؤسسه رمزارزی میباشد که پیرامون دارائیهای افراد، قوانین مشخصی را در نظر گرفته است.
البته در مورد اتریوم، همچنان مشاجرههایی متوالی در راستای حریم خصوصی اقتصادی، تورم و قوانین مرتبط با دارائیهای آن وجود دارد. در حقیقت این موارد در طول زمان به وجود آمدهاند: زمانهایی که امنیت و بازپرداخت بر روی دارائیها مد نظر بوده (مانند فورک DAO) یا زمانهایی که تغییر ناپذیری (مانند مخالفت در برابر فورک Parity Rescue) مدنظر بوده است. اخیراً نیز تعویق ثابت یعنی در واقع نرم نگهداری قراردادهای هوشمند غیر قانونی در طول بروزرسانیهای نرم افزاری، مدنظر بوده است. همهی اینها، در واقع نمودی از مؤسسات رسمی و غیر رسمیای هستند که بر روی اتریوم حکومت میکنند.
تمامی این تغییرات و مشاجرههایی که در مورد اتریوم صورت میگیرند، ممکن است برخی را به این فکر سوق دهند که اتریوم به صورت بسیار ضعیفی مدیریت و درواقع حکومت میشود. ولی باید گفت که این فکر کاملاً اشتباه میباشد. اینها در واقع کشف و ظهور مؤسسات جدیدی از اتریوم میباشند. حال اگر به اصول اساسیای که در مورد اتریوم وجود دارند، باور داشته باشید، باید گفت که اتریوم در برخورد و برآورده کردن این محدودیتها، کار بسیار قابل توجهی را انجام میدهد. به طوری که در این شرایط مؤسسات یک قدرتی فراتر از حکومت را شامل میشوند. همچنین مؤسسات، شامل نرم افزار، اقتصاد و جامعه نیز میشوند. در نهایت باید گفت که زیرساختهایی مانند Infura، Meramask و ERC-20 همگی جزئی از چیزی هستند که اتریوم را در یک روند مداوم و قابل پیشبینی قرار میدهند.
کاربران، شرکتها، ماینرها، توسعهدهندگان و کارآفرینان همگی در مورد این که اتریوم به قولهای خود عمل خواهد نمود، اعتماد دارند. به بیان دیگر این افراد در چنین پلتفرمی شرکت میکنند، چرا که به اساس مؤسسات، اعتماد دارند.
حکومت زنجیرهای(On-Chain Governance)، در قالب یک مؤسسه
بسیاری از مؤسسات به دلیل قابل پیشبینی کردن زندگیهایمان، برای ما ارزشمند هستند. بدین صورت که میتوانیم پیشبینیهایی را در مورد آینده مالی و اقتصادی زندگی خود داشته باشیم. بدون وجود مؤسسات، تجارتها و کارآفرینان قادر به برنامهریزی مؤثر برای آینده، نخواهند بود. در این راستا، باید گفت که سابقه قضایی برای هر سیستم مشروعی بسیار دارای اهمیت میباشد. به طوری که مردم را قادر میسازد تا نتیجه یک کار را بدون صرف هزینه سنگین قضایی متوجه شوند. در واقع این موضوع باعث قابل پیشبینیتر شدن قانونگذاری خواهد شد.
از این رو در مورد حکومت زنجیرهای هنوز تردیدهایی وجود دارد. با وجود آن که این موضوع در تئوری بسیار زیبا و قابل توجه میباشد ولی تردیدهایی نیز در مورد آن هنوز وجود دارد.
اگر میخواهید که از بلاکچین شما استفاده کنم. من از شما خواهم پرسید که: چرا باید به شما اعتماد داشته باشم. چرا که ممکن است یک رأی و یا نظر، باعث ایجاد تغییراتی در بلاکچین شما شده و یا این که کوینهای من را از دستم خارج کند. از این رو من میخواهم که به صورت کامل مطمئن شوم که میتوانم پیشبینی کنم که این اعمال نظرها، باعث ایجاد چه تغییراتی خواهند شد. در نظر داشته باشید که هر مکانیزم مبتنی بر کوین ممکن است توسط یک یا دو وال دچار تغییراتی شود. در نگاه اول، حکومت زنجیرهای بسیار زیبا و قابل توجه، جلوه میکند. به طوری که بسیار منظمتر و شفافتر از سیستمهای حکومتی بشری در اطراف ما هستند. با این وجود، داشتن اسامی مستعار و موجودیتهای غیرقابل پذیرش در پشت هر سیستم نظردهی حکومتی زنجیرهای، باعث از دست رفتن شفافیت آن شده و پیشبینی برخی مسائل در درون آن را بسیار دشوار میکند. البته قصد نداربم که بگویم حکومت زنجیرهای ذاتاً بد میباشد. ولی با هر آزمایش ریشهای (البته منظور، وجود تغییرات بسیار زیاد و گسترده میباشد) در آن، ممکن است با خراب شدن سیستم رو به رو شویم. در هر حال، این که شماهای حکومتهای زنجیرهای دارای رفتاری ریسکی و بیثبات هستند، اجتنابناپذیر خواهد بود.
فورک کردن یک مؤسسه
نظرتون در مورد فورک کردن چیست؟ اگر قصد بهتر شدن چیزی را داریم، نمیتوانیم اقدام به فورک کردن آن داشته باشیم؟ در حقیقت، پاسخ این سوال، نه میباشد.
همواره مفسران رمزارزها علاقه دارند که تهدید شکلگیری یک فورک را به صورت امری نه چندان دارای اهمیت و تنها به عنوان بروزرسانی در شبکههای رمزارزی جلوه دهند. ولی باید گفت که آنها در این زمینه دارای اشتباه هستند. زیرا مؤسسات تنها چیز ارزشمندی است که هر سیستم اقتصادی را پا برجا نگه میدارند. از این رو نباید شاهد بروز یک فورک در مورد یک مؤسسه باشیم.
برای درک بهتر این موضوع، شرایطی را در نظر بگیرید که در آن گروهی از انقلابیون خشن و خواستاران تغییر در درون یک جامعه سرشار از صلح قرار دارند. در واقع این افراد در این جامعه که کار خود را به خوبی انجام میدهد، قصد دارند با یک وجهی خشن، حزب و گروه خود را با بالا بردن پرچم مربوط خود به وجود آورند. حال به نظر شما، در چنین وضعیتی هر فردی که از بیرون به این قضیه نگاه میکند، آن را به عنوان پیشرفتی برای آن جامعه میداند؟ یا این که چه نظر دیگری در مورد آن خواهد داشت؟
به همین ترتیب، اگر فورکی قادر به ایجاد پیشرفت در مؤسسه منشأ خود نباشد، تنها به عنوان عاملی برای کسب سود توسط ایجاد کنندگان خود، به وجود آمده است. به طوری که جمعآوری پول و آمادهسازی خوب، نمیتوانند دلایل کافی برای کسب موفقیت در این زمینه باشند. چرا که مؤسسات قابل خریداری نیستند و فقط از طریق ساختن، به وجود میآیند. حال در این بین، گفتنی است که تمامی فورکهای به وجود آمده در مورد رمزارزها با شکست رو به رو شده است و تنها استثنای آن در مورد مونرو میباشد که توانسته از طریق فورک صورت گرفته، باعث ایجاد پیشرفت در ریشه خود شده و توانسته رمزارز بایتکوین را به وجود آورد.
راهی به سمت جلو
در کل باید گفت که رمزارزها فقط یک نوآوری تکنولوژیکی نمیباشند. بلکه آنها نوآوری اجتماعی و سیاسی نیز به شمار میروند. در این راستا، اگر قصد ساخت مؤسسات ارزشمندی را دارید، نیاز است که زمان زیادی را برای این کار صرف کرده و با داشتن صبر و حوصله و در برخی موارد مرتکب شدن اشتباهات و جبران آنها، این مهم را انجام دهید.
اگر تنها معیار سنجش شما، قیمت باشد، آنگاه باید گفت که پروژه رمزارزی با شکست رو به رو شده است. به طوری که اگر به اخبار منتشر شده در توئیتر و بلومبرگ توجه کنید، بیشتر متقاعد خواهید شد که رمزارزی به شرایط مرگ خود رسیده است. این در حالی است که در مورد بینکوین، اخیراً به دهمین سالگرد تولدش و نیز سیصدمین آگهی تحریمش (اعلام مرگش) رسیدهایم. شرایط تغییر ممکن است طولانی باشد. در این راستا میتوانیم با صحبتهای پول کروگمن که عقیده دارد، تغییر در یک یا دو سال رخ نمیدهد، همفکری داشته باشیم. البته در نظر داشته باشید که بیشتر انقلابهای صورت گرفته در زمینه تکنولوژی، از جمله راهآهن، خودرو، بازیهای ویدئویی و اینترنت در شرایط وجود تفکرات موافق و مخالف بسیاری به وجود آمدهاند. رمزارزها نیز تفاوت چندانی با این موارد نداشته و ذات این تکنولوژی نیز با تمرکز بر روی این شرایط، با تغییرات رو به رو خواهد شد. در این جا، اگر در مورد ICOها صحبت نکنیم، بیتردید دچار اشتباه شدهایم. یکی از دلایل پر اهمیت بودن مؤسسات، همین ICOها میباشند. چرا که در شرایط فعلی، برای هر کسی واضح است که ICOها یک وضعیت مضحکی را در سراسر دنیا به وجود آوردهاند و به عنوان منابع پول غیر قابل تنظیم، تلقی میگردند. در حقیقت، ICOها اخلالی در سیستم ایجاد نمیکنند بلکه فقط تقلیدی از آن هستند. البته در برابر تقلبها و سودجویانان، باید زمان قابل توجهی صرف شود تا دنیای رمزارزها بتواند به شرایط مناسب برگشته و دوباره تمرکز خود را در ساخت ارزشهای واقعی خود معطوف نماید.
با گذر زمان، نیاز است که مؤسسات بسیار بهتری را توسعه دهیم و مواردی مانند: هنجارهای بیشتر در مورد شفافیت، افشاگریها، انگیزهها، مشاوران، شرکا، بازایابی، جست و جو، نقدینگی، محدودیتها و هر موردی که باعث ساخت و شکلگیری ارزش میشود را در نظر داشته باشیم. در این بین، سازمانهایی مانند مساری (Messari) و گمینی (Gemini) را در نظر داشته باشید که از پیشروان خود تنظیمی هستند ولی باید کار بیشتری در این زمینه صورت گیرد.
این تنها راهی است که میتوانیم برخی از افراد را در کنار خود نگه داریم. نه این که آنها را محکوم کنیم که به اندازهی کافی غیر متمرکز نیستند. بلکه به آنها نشان دهیم که مؤسساتشان به عنوان جایگزینهایی متقاعد کننده از اصلشان میباشند.
شما در رابطه با نقش موسسات و نهادهای متمرکز در پیشرفت رمزارزها چگونه فکر میکنید؟ نظر خود را در قسمت دیدگاهها به اشتراک بگذارید.