این پروژهی فیسبوک بر توسعهی فناوری بلاکچین متکی است، اما رویکرد کلی فناوری بلاکچین به چالش کشیدن نحوهی سرمایهداری و درآمدزایی شرکتهای بزرگ و کسب و کارهایی همچون فیسبوک است.
علاوه بر این، فیسبوک چندین سهامدار بزرگ از جمله Libra Association که یک سازمان غیرانتفاعی مستقر در کشور سوئیس میباشد را راهاندازی کرده تا مسئولیت مسائل مربوط به پروژه را برعهده بگیرد.
پس از سالهای انتقاد نسبت به اقدامات تجاری مشکوک، آیا شرکت فیسبوک تصمیم گرفته تا یک چرخش دوستانه و تغییر کلی در کسب و کار خود ایجاد کند؟
احتمالا نه. بیشتر احتمال میرود که بلاکچین و حتی لیبرا یک وسیله برای پایان دادن به انتقادات باشد؛ این پروژهی رمزارزی بیشتر به این دلیل توسعه یافته که شرکت فیسبوک نه تنها میخواهد بزرگترین پلتفرم اجتماعی جهان باشد، بلکه میخواهد به عنوان بزرگترین بازار جهان، شرکتهایی همچون آمازون(Amazon)، Ebay، اپل و گوگل را پشت سر بگذارد.
برای درک بهتر اینکه چرا این موضوع اغراق آمیز نیست، لازم است تا ما بجای صحبت در رابطه با لیبرا، به تکنولوژی همراه آن به پردازیم، یعنی کیفپول نگهداری رمزارزی آن که کالیبرا(Calibra) نامیده شده است.
این بلاکچین همان بلاکچین نیست
ابتدا بیایید خلاصهای از بعضی مبانی فاندامنتال و اساسی را مورد بررسی قرار دهیم.
در سال ۲۰۰۸، یک شخص یا گروهی که خودش را ساتوشی ناکاموتو معرفی کرده است، یک روش برای انجام معاملات بر روی اینترنت پیشنهاد داد که این فرایند را بدون نیاز به واسطه و شخص ثالث مورد اعتمادی همچون بانکها انجام میداد. این روش از یک فناوری دفاترکل توزیع شده با نام بلاکچین و فرایند رمزنگاری برای ذخیرهسازی سابقهی غیرقابل دستکاری مالکیت پول اکترونیکی استفاده میکرد، از این رو اینگونه پولها با نام رمزارز توصیف شدند.
نوآوری اصلی بلاکچین این بود که دیگر نیازی به یک نهاد واسطهی مورد اعتماد همچون بانکها نداشت. بنابراین مردم چطور با خیال راحت میتوانستند رمزارزهای خود را ارسال و دریافت کنند؟ این کاربران میتوانند از یک «کیفپول رمزارزی» استفاده کنند. موجودی رمزارز کاربر در یک آدرس بلاکچینی مانند حساب بانکی ذخیره میشود. نحوهی اثبات حق مالکیت این دارایی نیز به یک کد مخفی(یا کلید خصوصی) بستگی دارد، که تنها دارندهی حساب به آن دسترسی خواهد داشت. این کیفپول رمزارزی اساسا یک نرمافزار است که اجازه میدهد کاربران کلیدهای خصوصی خود را مدیریت کرده و تراکنشهای صورت گرفته را تصویب کنند.
نقشهی فیسبوک
اما شرکت فیسبوک برای رمزارز خودش یک ایدهی دیگر دارد. سازمان Libra Association اعلام نموده که قصد دارد تا «فرایند ارسال پول را همانند فرستادن یک پیام متنی، بسیار ساده و ارزان کند». جایگذاری آدرسها و کدهای مخفی در رابط کاربری یک کیفپول رمزارزی کار سادهای نیست. این کدها میتوانند بسیار طویل(بیش از ۶۴ کاراکتر در مقایسه با ۱۶ کارکتر کارتهای اعتباری) باشند.
بنابراین فیسبوک در عوض یک «کیفپول نگهداری» به اسم Calibra ارائه میکند. این کیفپول همانند بانکها که از پولهای شما نگهداری میکنند، رمزارزهای کاربران خود را در اختیار خواهد داشت، از این رو کیفپول شما را برایتان مدیریت میکند.
فیسبوک مطمئنا میتواند استدلال کند که این کار باعث خواهد شد که استفاده از لیبرا برای خرید کالا از طریق فیسبوک و دیگر پلتفرمهای تحت مالکیت این شرکت مانند Whatsapp و Instagram بسیار سادهتر خواهد شد.
اما این رویکرد با آرمانهای اصلی بلاکچین همخوانی زیادی ندارد. این کار فیسبوک باعث خواهد شد که کیفپولهای Calibra شبیه به یک بانک عمل کنند، و یک سابقه از پرداختهای الکترونیک شما را در اختیار داشته باشند. این کیفپول از تمامی خریدها و پرداختهای شما اطلاع خواهد داشت، «و دادههای مشتریان را با فروشندگان مدیریت شده و ارائه دهندگان خدمات از جمله خود فیسبوک» به اشتراک خواهد گذاشت.
فیسبوک چگونه از این دادهها درآمد کسب میکند؟
چرا این موضوع مهم است؟ چونکه کسب و کار فیسبوک در واقع جمعآوری دادههای شخصی شماست.
در حال حاضر این شرکت از اینگونه اطلاعات برای کسب حدود ۹۹ درصد درآمد خود از طریق فروش تبلیغات استفاده میکند، که گفته میشود رقم آن تنها در سهماههی اول سال ۲۰۱۹ بیش از ۱۴/۹ میلیارد دلار بوده است.
ارزش این دادهها نه به عنوان یک مکانیسم تحویل تبلیغات بر اساس تعداد بالای کاربران فیسبوک(۱/۵۶ میلیارد کاربر فعال روزانه و ۲/۳۷ میلیارد کاربر فعال ماهانه) میباشد، بلکه به دلیل آنچه است که این شرکت در رابطه با شما میداند.
این اطلاعات بسیار فراتر از مشخصات شخصی همچون تاریخ تولد شماست. تقریبا تمام چیزهایی که در فیسبوک طراحی شدهاند قصد دارند تا اطلاعات شخصی شما را بهتر و وسیعتر فاش کنند. شما این کار را با ارسال پستهای مختلف، لایک کردن و حتی پاسخ به پستهای خاص برای فیسبوک انجام میدهید. حتی زمانی که به طور مستقیم با فیسبوک هم سروکار ندارید، در حال انجام این کار هستید. به عنوان مثال بسیاری از فروشگاههای آنلاین نیز در زمان بازدید شما دادههای بدست آمده و اطلاعات مربوط به خرید و جستجوی کالا را برای فیسبوک ارسال میکنند.
تنحقیقات دانشگاه کمبریج
با توجه به تحلیلهای اخیر دانشگاه کمبریج که توانست این موضوع را اثبات کند، میتوان از ویژگیهای کلیدی شخصیت کاربران برای پیشبینی رفتار خرید و یا اولیتهای سیاسی آنها استفاده کرد. یک شرکت مشاورهی واقع در بریتانیا بر این باور بود که به طور موثر در انتخابات سال ۲۰۱۶ ایالات متحده از شرکت فیسبوک برای جمعآوری دادههای کاربران و سپس ارسال پیامهای سفارشی برای جهت دهی دیدگاه سیاسی آنها استفاده شده و باعث شده تا نهایتا دونالد ترامپ اکنون به ریاست جمهوری این کشور برسد.
گرچه شک و تردیدهایی در رابطه با تحلیل انتخاباتی دانشگاه کمبریج وجود دارد، اما به طور کلی توافق شده که روند «هدفگیری کوچک» میتواند برای بازاریان بسیار موثر باشد.
بنابراین، هرچه فیسبوک بتواند اطلاعات بیشتری در رابطه با شما بدست آورد، میتواند با تاثیر گذاری در تفکر شما پول و درآمد بیشتری نیز کسب کند.
بزرگتر شدن از آمازون
ارزش کمپانی فیسبوک به عنوان یک پایگاه تبلیغاتی باعث شده که بنیانگذار آن یعنی آقای مارک زاکربرگ(Mark Zuckerberg) به شدت ثروتمند شود، تا جایی که گفته شده او در حال حاضر بیش از ۷۳ میلیارد دلار دارایی تحت مالکیت دارد. اما این رقم سرسام آور تنها نیمی از ثروت آقای جف بزوس(Jeff Bezos) بنیانگذار شرکت آمازون است که هم اکنون ۱۵۸ میلیارد دلار سرمایه دارد.
هر دو شرکت در زمینهی کمک به تجار برای فروش محصولاتشان کمک میکنند. اما موقعیت آمازون به عنوان یک بازار آنلاین بسیار پر منفعتتر از پنجرهی فروشگاه فیسبوک است. آمازون از هر فروشی که انجام میشود، بخشی از سود را برمیدارد. تجارت خرده فروشی این شرکت حدود ۸۰ درصد از سرمایهی ۹۵۰ میلیارد دلاری آن را جمعآوری کرده است، رقمی که در حال حاضر از مجموع ارزش شرکت فیسبوک(حدود ۵۵۰ میلیارد دلار) نیز بالاتر است.
اما چه میشد اگر فیسبوک میتوانست هم یک پنجرهی فروشگاهی باشد و هم فروشنده؟ چه خواهد شد اگر فیسبوک از این پس تنها خریدار را به فروشنده معرفی نکند، بلکه به یک فروشگاه آنلاین تبدیل شده که از این تجار و فروشندگان حمایت میکند؟ چه خواهد شد اگر این شرکت نه تنها دادههای اجتماعی کاربران را جمعآوری کند، بلکه به دادهها و تاریخچهی خرید شما نیز دسترسی داشته باشد؟
این دقیقا همون چیزی است که رمزارز لیبرا و بیشتر از آن، کیفپول Calibra برای فیسبوک انجام خواهند داد.
رمزارز لیبرا بخش مهمی از این تصویر کلی را بر عهده دارد. اما این کیفپول Calibra خواهد بود که اطلاعات مورد نیاز فیسبوک را تحویل خواهد داد تا این شرکت احتمالا به قویترین و با ارزشترین کمپانی آنلاین سراسر جهان تبدیل شود.
به نظر شما آیندهی رمزارز فیسبوک چه خواهد بود؟ آیا شرکتهای تکنولوژی جای بانکها را خواهند گرفت؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.