معرفی دفاترکل عمومی
روند تکامل پول تاریخچهی جذابی دارد و تولد شبکهی بیتکوین نیز مفهوم اجتماعی این موضوع را به چیز کاملا جدیدی تبدیل کرد. در سادهترین شکل ممکن میتوان گفت که پول نوعی اطلاعات است که به اقلام فیزیکی مرتبط شده و در مقابل کالا و محصول توسط انسان مبادله میشود. یکی از اولین نسخههای پول، در بینالنهرین(۳۲۰۰ سال قبل از میلاد مسیح) به وجود آمد، زمانی که مردم از صفحات گلی برای محاسبه و شمارش نوع خاصی از کالا مثل دانههای مختلف، وعدههای غذایی و موارد این چنینی استفاده میکردند.
به همین دلیل مردم یک سیستم حسابداری را توسعه دادند، زیرا برای نشان دادن ثروت و حجم دارایی به دیگران و کسب اعتبار به وسیلهی این موضوع، اقلام فیزیکی میتوانند بیش از حد دست و پا گیر باشند. به عنوان مثال، اگر شما داراییهای و اقلام حاصل از شش ماه دسترنج خود را در انبار ذخیره کرده باشید، برای نشان دادن میزان دارایی به شخص دیگر، خیلی سادهتر خواهد بود که تنها یک دفترکل از آن کالا در اختیار داشته باشید تا اینکه تمام موجودی انبار خود را به همراه داشته و آن را به یک روستای دیگر ببرید. اولین سیستم ثبت ورودی در دفاترکل توسط ساکنان بینالنهرین ابداع شد و نام آن را وسیله را «لوحهای تصویری» گذاشتند.
حسابداری دو ورودی، بانکداری ذخیرهی کسری و اوراق اعتباری
ساکنان بینالنهرین اولین کسانی بودند که مفهوم «دفاترکل عمومی» را به جهان معرفی کردند، مفهومی که میتوانست اطلاعات مالی فرد یا گروه را در یک گزارش کوتاه اطلاعرسانی کند. هزاران سال بعد، دفاترکل عمومی به یک سیستم متفاوت و جدید با نام «حسابداری دو ورودی» تبدیل شدند. این روش جدید امکان وامدهی بین تجار و بانکداران یهودی مصر را فراهم میکرد.
اغلب مردم معتقداند که سیستم حسابداری دو ورودی در سال ۱۳۴۰ میلادی و با نام Messari آغاز به کار کرده است. گرچه در آن زمان مردم هنوز هم از اقلام فیزیکی همچون سکه برای مبادلات خود استفاده میکردند، اما سیستم حسابداری دو ورودی یا DEB بیشتر به عنوان ستون اصلی تمام واحدهای پولی که توسط جامعهی شهروندی پذیرفته شده بود، ایفای نقش میکرد.
پروتکل DEB به جای اینکه تنها یک سابقه و مدرک کلی از دارایی را ارائه کند، نیاز داشت تا فرد سرمایهدار ورودی و خروجی متناظر داراییهای خود را در دو دستهی جداگانه به نام «بدهی» و «اعتبار» ثبت کند. اولین پایههای سیستم بانکی جهان از همین رتبهبندی سرمایه و بدهی شکل گرفت. سیستم DEB نیز همانند طلا و نقره به یک توافق مطلق تبدیل شد که اجازه میداد اعضای جامعه به همکاری و افزایش تجارت ادامه دهند.
سیستم دفاترکل و محبوبترین ارزهای فیزیکی وکالاها در آن زمان یک قرارداد اجتماعی را شکل دادند که ما امروز آن را پول نامیده و هنوز هم از همان سیستم استفاده میکنیم.
دستکاری پول توسط بانکداران
پس از آنکه سیستم DEB شکل گرفت، بانکداران آموختند که چگونه میتوانند دفاتر و اسناد مالی را دستکاری کنند. به عنوان مثال اشخاصی که مسئولیت حسابداری پول جهان را بر عهده داشتند، توانستند از طرح و برنامههای مالی همچون بانکداری ذخیرهی کسری سر درآورند. اگر شخصی به بانکدار محلی خود رجوع میکرد و معادل چند شیلینگ طلا سپردهگذاری میکرد، بانکدار نیز سرمایه را جهت نگهداری و حفاظت از او تحویل گرفته و در عوض یک صورتحساب یا ضمانتنامه تحویل میداد. این ضمانتنامه توضیح میداد که مشتری چند شیلینگ سپردهگذاری انجام داده است، او همچنین با در اختیار داشتن این ضمانتنامه صلاحیت مالکیت دارایی را در اختیار دارد و میتواند با ارائهی آن پول و داراییهای خود را برداشت کند.
در اینجا بود که متوجه شدیم «تجارت صورتحسابها» بسیار سادهتر از مبادله و جابجایی طلای بسیار سنگین و اغلب دست و پاگیر است. بنابراین مردم در دورهی قرون وسطا خرید اوراق ضمانتنامه را آغاز کرده و انسان شاهد تولد ارزهای فیات شد. در عین حال، آنها شاهد ایجاد بانکداری ذخیرهی کرسی هم بودند؛ زیرا بانکداران متوجه شدند که میتوانند بیشتر از ذخایر شیلینگ سپردهگذاری شده توسط مشتری، اوراق ضمانتنامه عرضه کنند، چراکه هیچکس متوجهی این موضوع نمیشد.
شهروندان نیز پس از مدتی از این موضوع اطلاع پیدا کردند، زیرا رفته رفته با یک اقتصاد منطقهای مواجه شدند که از تورم شدید رنج میبرد و شاهد آن بودند که قیمت اجناس و کالاها رو به افزایش است، زیرا میزان ضنانتنامههای عرضه شده توسط بانکها بسیار بیشتر از ذخایر طلای تحت مدیریت آنهاست.
بانکهای مرکزی و دولتها براساس اعتبار، طبقهبندی اجتماعی و جامعهی ۱ درصدی را ایجاد کردند
در تحقیقاتی که اخیرا با نام «پول و دموکراسی: چرا شما هرگز در مهمترین بخش جامعه رای نخواهید داد» صورت گرفته، نشان داده شده که چطور در زمان ایجاد اولین بانکهای مرکزی جهان، سیستم بانکداری مرکزی توسط مبادلهگران سهام و با استفاده از بانک مرکزی Riksbank سوئد و انگلستان شکل گرفته است. علاوه بر این، در ایالات متحده نیز سلاطین والاستریت از مجلس مورگان توانستند فدرال رزور را به وجود آورند.
بانکهای مرکزی به عنوان یک سیستم پولی برای بقاء به ورودیهای دفاترکل وابسته هستند، اما به صورت کاملا خصوصی، به شکلی که فکر میکنید از نظر سیاسی مستقل هستند.
با این وجود، بانکهای مرکزی از نیروی دولت استفاده کردند و در زمنیهی ضرب ارزهای رایج یک انحصار به وجود آوردند. در اواسط دههی ۱۸۰۰، بانک انگلستان(BoE) به عنوان دومین بانک بزرگ جهان، برای اولین بار اوراق بهادار را منتشر کرد، اوراقی که با ارائهی آن به بانک هرکسی میتوانست شمش طلا برداشت کند. فدرال رزور نیز یک سیستم دفاترکل مشابه داشت که در آن اسکناسهایی را عرضه میکردند که قابلیت معاوضه با طلا را داشتند.
در همین حین، دولتها مردم را مجبور کردند تا مالیات خود را توسط ارز رایج(اسکناسهای بانکی) پرداخت کنند. در اواسط دههی ۱۹۰۰ نیز اغلب بانکهای مرکزی جهان حمایت از اسکناس توسط طلا را کنار گذاشتند. شما دیگر نمیتوانید با ارائهی ضمانتنامههای بانکی طلا دریافت کنید و نمیتوانید با استفاده از شمشهای طلا مالیات خود را بپردازید، روندی که در نهایت به شکل موثر سیستم ارزهای فیات را به یک انحصار غیرطبیعی تبدیل کرد.
کنترل اوضاع توسط بانکها
زمانی که بانکهای مرکزی کنترل همهچیز را به دست گرفتند، مردم جهان هرگز نتوانستند حرفی بزنند و هر زمان که حرف از نظام پولی جهان باشد، هیچ وقت حق رای نخواهند داشت. با گذشت زمان بانکهای مرکزی و سایر موسسات مالی تحت کنترل آنها یک سیستم فاشیستی، سازمانگرا، و سرمایهداری متکبر را پایهگذاری کردند.
1 درصدیها
شهروندان قرن ۲۱ام سراسر جهان اکنون با گروهی از مردم روبرو هستند که «۱ درصدی» نامیده میشوند. این نام به تعداد افرادی که کنترل اقتصاد جهان را در دست دارند، اشاره دارد. تنها ۱ درصد از مردم ثروتمندترین افراد جهان کنترل بخش اعظم سرمایهی دنیا، کالاها، زمین و املاک، تولید و نفوذ سیاسی را کنترل میکنند. مردم عادی(۹۹ درصد باقی مانده) نیز به واسطهی زور و تهدید مجبورند تا پولهای دولتی را به عنوان یک قرارداد اجتماعی بپذیرند. دولتها و بانکهای مرکزی که اسکناس و اوراق بهادار را تولید میکنند، از این پول برای مدیریت اقتصاد و توزیع ثروت استفاده میکنند.
از آنجایی که سیستم ارزهای فیات دستکاری شده و انحصار بانکهای مرکزی با خشونتهای دولتی آمیخته شده است، این سیستم یک نظام طبقهبندی اجتماعی را به وجود آورده که شامل ثروتمندان ۱ درصدی، طبقهی متوسط و سطح فقیر است. تمام این طبقههای اجتماعی توسط سیستم تولید اقتصاد جهان به وجود آمدهاند. البته لازم به ذکر است که نظام طبقهبندی اجتماعی یک موضوع بسیار بحثبرانگیر میباشد.
نظام طبقهبندی اجتماعی نیز در زمان عرضهی اعتبار به شهروندان بر اساس سابقهی مالی آنها، توسط بانکهای مرکزی دستکاری شد. یک فرد ثروتمند در مقایسه با افراد فقیر یا شخصی که هیچ سرمایهای در بانک ندارد، به احتمال زیاد میتواند وامهای بزرگتری از بانک دریافت کند. بنابه دلایل عجیب و غریب، تمایل انسان برای رفع اختلافات بزرگ مالی به واسطهی انتخاب مقامات دولتی و توانمند ساختن آنها برای مدیریت نظام پولی جهان، تنها باعث بدتر شدن اوضاع شده است.
قدرت نهنگهای ثروتمند در کنار مدیریت پولی بانکهای مرکزی در اقتصاد جهان، تقریبا غیرقابل انکار شده است.
بیتکوین: اولین نمونهی واقعی جهان از حسابداری سه ورودی
زمانی که ساتوشی ناکاموتو(Satoshi Nakamoto) بیتکوین را به جهان عرضه کرد، در واقع یک نوع پول بسیار نوآوردانه را توزیع نموده که از سیستم حسابداری سه ورودی پروفسور یوجی ایجیری(Yuji Ijiri) که در سال ۱۹۹۹ معرفی شد، استفاده میکند.
این پروسه شامل اصول اولیهی حسابداری دو ورودی است، با این تفاوت که رمزنگاری امن و قابل تایید نیز به آن افزوده شده است. به جای ورودیهای «بدهی» و «اعتبار»، داراییهای اساسی در یک مکان نگهداری میشوند که توسط طرفین معامله قابل تایید است.
در مورد بیتکوین(BTC) میتوان گفت که تمام سیستم یک دفترکل کاملا شفاف است. در سال ۲۰۰۵ آقای یان گریگ(Ian Grigg) رمزنگار شناخته شده، یک مقالهی پژوهشی در رابطه با مفهوم حسابداری سه ورودی طراحی و منتشر کرد. اما در ژانویهی ۲۰۰۹ بود که اولین نمونهی واقعی از حسابداری سه ورودی توسط بیتکوین به وجود آمد.
برای اولین بار در تاریخ بشر، افراد عادی و سازمانهای مختلف به ابزاری برای مبادله دسترسی داشتند که توسط فرد یا افرادی خاصی کنترل نمیشد، بانکهای مرکزی و دولت آن را صادر نکردهاند و هیچ شرکتی پشتوانهی آن نبود.
علاوه بر این، به علت نوآوری حسابداری سه ورودی و شفافیت بلاکچین، هرکسی میتواند این دفترکل را بررسی و اعتبار آن را تایید کند؛ این روند کاملا بر خلاف صدور پول توسط بانکهای مرکزی پست دربهای بسته است.
چشماندازی جدید از «پول»
بیتکوین توانست چشمانداز پول را تغییر دهد، زیرا به «مردم» یا همان ۹۹ درصد جامعه فرصت داد تا بتوانند ثروت جهان را به شیوهی عادلانهتری توزیع کنند. برخلاف رویهی بانکهای مرکزی، این روند خصوصی نیست و پروتکلهای آن را میتواند در هر زمان و مکانی حسابرسی کرد. بیتکوین بر یک قرداد اجتماعی متکی است که همهی ما به عنوان شرکتکنندگان آن به توافق رسیدهاند، توافقی که شامل این موارد است: هیچ مصادرهای وجود ندارد، در مقابل سانسور مقاوم است، از نظر دیجیتال کمیاب است و عموم مردم میتوانند تمام این قوانین را در هر زمانی تایید کنند.
چشماندازی بیتکوین از بقاء و در نتیجهی آن فرایند حسابرسی سه ورودی که با آن آمیخته شده است، با گذر زمان در حال قویتر شدن است. به عنوان یک جامعه، این به ما بستگی دارد تا یک پول قابل اعتماد ایجاد کنیم که در مقابل کالا و زحماتمان قابل مبادله بوده، و همچنان برای مصارف روزانه نیز به عنوان یک وسیلهی انجام معامله نیز ارزش خود را حفظ کند.
ساتوشی با عرضهی بیتکوین به ما یک سیستم جدید را پیشنهاد داد که استفاده از آن کاملا داوطلبانه است، و شاید روزی بتواند در شیوهی توزیع و درک پول، تغییر بزرگی ایجاد کند.
نظر شما در رابطه با نقش بیتکوین به عنوان بر هم زنندهی این سیستم سلطهگر چیست؟ نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.