طی چند سال گذشته شاهد آن بودهایم که صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای نگهداری رمزارز زیادی در صنعت رمزارزها به وجود آمده است؛ موسسات مالی بزرگی که اکنون مجموع دارایی تحت مدیریتشان به میلیاردها دلار میرسد. این نهادهای مالی بزرگ علاوه بر درک درست اکوسیستم بلاکچین، شناخت کاملی بر روی اقتصادی جهان دارند. در این بین سرمایهگذاران سازمانی که با رمزارزها سروکار دارند نیز به روند توسعهی این صنعت تقریبا نوپا و همچنین ساخت محصولات حضانتی در بازار آن کمک شایانی میکنند. مشتریان به این سازمانها اعلام میکنند که به چه چیزی نیاز دارند و آنها با همکاری مشتریان خود به ساخت و رفع نیازهای فعلی میپردازند. از طریق همین فرایند آموختههای با ارزشی کسب میشود که اشتراکگذاری آن بین سایر کاربران فضای رمزارزی خالی از لطف نخواهد بود، زیرا این آموزهها یک بینش معناداری از فضای رمزارزی و نحوهی تکامل آن را در اختیارتان قرار خواهد داد.
سرمایهگذاران سازمانی خواستار افزایش خدمات هستند
از آنجا که داراییهای دیجیتال نوعی دارایی حامل به شمار میآیند(حق مالکیت به نگهدارندهی کلید خصوصی آنها میرسد)، بخش زیادی از فعالیتهای مربوط به سرمایهگذاری شامل جابجا شدن و انتقال کلیدهای خصوصی زیرساختی در بین طرفین معاملات میباشد. این بدان معناست که نسبت به امور مالی سنتی، صندوقهای نگهداری رمزارز و حضانت دارایی رمزارزی نقش بسیار مهمتری در عملکرد روزمرهی سرمایهگذاران ایفا میکنند.
هرکاری که سرمایهگذار بخواهد با داراییهای خودش انجام دهد، از جمله خرید و نگهداری، خروج از یک موقعیت نزولی بزرگ، تجارت فعال، مشارکت در فعالیتهای مختلف و غیره، به حضور یک متولی و شرکت نگهدارندهی رمزارز نیاز خواهد داشت.
به این ترتیب، سرمایهگذاران سازمانی از موسسات نگهداری رمزارزی و متولیان امر میخواهند که روند خرید و فروش داراییهای دیجیتال را تا حد امکان ساده و بدون دردسر کنند. این روند که معمولا فرایندی چند مرحلهای است، شامل مواردی همچون سروکله زدن با صرافیها و نمایندگی فرابورس، پیدا کردن بهترین قیمت موجود و انتقال رمزارز به صورت کاملا دستی از حساب سازمان یا انتقال به آن میباشد که نهایتا باعث ایجاد مشکلاتی برای موسسهی نگهدارندهی رمزارز خواهند شد.
تجارت مکرر و مداوم نیازمند موسسات نگهداری رمزارز است، درحالیکه این موسسات خودشان به فناوری روز متکی هستند. این بدان معناست که ارائهی سادهترین خدمات مالی(مانند خرید، نگهداری و فروش دارایی) هم به زیرساختهای بسیار پیشرفته نیاز دارد تا عملکرد حضانت این کلاس دارایی ممکن شود.
صندوقهای نگهداری و موسسات ارائه دهندهی خدمات مربوطه باید بدون وجود نگرانی نسبت به امنیت یا روند جابجایی میلیونها دلار رمزارز از آدرسهای مختلف، بر روی استراتژیهای سرمایهگذاری خود تمرکز کنند.
ذخیرهسازی سرد برای کاربردها سازمانی مناسب نیست
سرمایهگذاران سازمانی و نهادها به شدت نسبت به کیفپولهای گرم(Hot Wallet) و مشکلات پیش آمده برای اکوسیستم رمزارزی به واسطهی نقضهای امنیتی آنها، آگاه هستند. برای مقابله با مخاطرات سیستمهای آنلاین، موسسات نگهداری رمزارز تلاش میکنند با تولید و مدیریت کلیدهای کاملا آفلاین از طریق یک فرایند دستی به نام «ذخیرهسازی سرد(cold storage)» امنیت داراییهای تحت مدیریت خود را تامین کنند. برای دستیابی به اهداف امنیتی، نگهداری داراییها به صورت آفلاین روندی ضروری است اما از آنجا که این روند به صورت سنتی انجام میشود باعث نامیدی و دلسرد شدن سرمایهگذاران سازمانی میشود.
زیر سوال بردن کاربرد ذخیرهسازی سرد چیزی نیست که بتوان به سادگی آن را نادیده گرفت. ذخیرهسازی سرد ابزاری برای افزایش پذیرش ارزهای غیرمتمرکز بوده است، ابزاری که به مردم عادی و غیرفنی اجازه میدهد تا داراییهای رمزارزی خود را به صورت آفلاین و کاملا امن نگهداری کنند.
استفاده از راهحلهای آفلاین و ذخیرهسازی سرد داراییهای رمزارزی همچنان به عنوان یک راهحل معقول نگهداری دارایی از طرف بسیاری از سرمایهگذاران خرد مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
محدودیتهای ذخیرهسازی سرد
اما ذخیرهسازی سرد با محدودیتهای بسیار جدی همراه است؛ در حالیکه سرمایهگذاران سازمانی نیازهای بسیار پیچیدهای دارند که این نوع ذخیرهسازی توانایی برآورده کردن آنها را ندارد.
محدودیت اول
اول اینکه ذخیرهسازی سرد یک مانع برای انجام سریع معاملات رمزارزی به شمار میآید. هنگامی که یک فرصت معاملاتی بسیار حساس و لحظهای پدیدار میشود، متولیان نگهداری دارایی باید اطمینان حاصل کنند که داراییهای تحت مدیریتشان هر لحظه برای انجام معامله و ارائه به سرمایهگذار آماده است. این درحالیست که شکل سنتی ذخیرهسازی سرد میتواند ساعتها و حتی روزهای زمان لازم داشته باشند تا روند برداشت وجه تکمیل شود، در این صورت فرصت مبادلاتی از دست رفته و احتمال ضرر مالی نیز وجود خواهد داشت.
موسسات ارائه دهندهی خدمات نگهداری دارایی به نهادها و سازمانها، باید به فکر ایجاد راهحلهایی باشند که علاوه بر سادگی روند دسترسی به داراییهای رمزارزی، امنیت تجارت را هم حفظ کنند.
محدودیت دوم
دوم، سرمایهگذاران سازمانی خواستار کسب درآمد از طریق نگهداری رمزارز و کنترل کامل آن هستند، دو شکل متفاوت از مشارکت درون زنجیرهای(on-chain participation) که برای انجام عملیاتهای آنلاین نیازمند استفاده از کلیدهای خصوصی میباشند.
برخی از متولیان ذخیرهسازی سرد به وکالتنامه و قراردادهای وکالتی متکی هستند، این فناوریها به یک کلید یا قرارداد اجازه میدهند که از طرف شخص دیگری عمل کنند. اما تمام پروژههای موجود اجازهی انعقاد قرارداد وکالتی کسب درآمد از طریق نگهداری ارائه نمیکنند و وکالتنامهها نیز میتوانند باعث افزایش سطح حملات و ایجاد خطرات غیرضروری شوند.
هرچه نعداد پروژههای نیازمند مشارکت فعال در بازار بیشتر میشود، سرمایهگذاران سازمانی که سهم عمدهای در سلامت و موفقیت سرمایهگذاریهای خود دارند، بیشتر به متولیان و موسسات نگهداری متکی خواهد بود تا بتوانند مطابق با فرصتها عمل کرده و از منابع خود بیشترین بهره را ببرند.
سرمایهگذاران سازمانی خواستار طراحی راهحلهایی برای تیمهای چند نفره هستند
نگهداری و ادارهی صندوقهای سازمانی به صورت جمعی باعث شده تا چالشها و مشکلات خاصی به وجود آید. درحالی که «کلید شما نیست، پس رمزارزها شما نیست» به یک اصطلاح رایج در بین طرفداران خودمختاری حق مالکیت تبدیل شده است، نهایتا در این صندوق سازمانی چه کسی باید کنترل کلیدها را برعهده بگیرد؟
کلید شما نیست، پس رمزارزها شما نیست به این واقعیت اشاره دارد که کلید خصوصی تعیین کنندهی حق مالیکت رمزارزهاست؛ به عبارتی هرکس که این کلید را در اختیار دارد، مالک دارایی محسوب میشود.یکی از سادهترین راهحلهای موجود این است که این کلیدها توسط تیمهای چند نفره کنترل شوند. برخی صندوقهای نگهداری رمزارز راهحلهای مختلفی استفاده میکنند، از جمله استفاده از اشتراک مخفی شمیر(Shamir’s Secret Sharing یک الگوریتم رمزنگاری که باعث چند قسمت شدن کلیدها میشود). برخی نیز از روش سنتی کنترل فیزیکی استفاده میکنند.
اما روند تایید چند نفره تنها بخشی از راهحل خواهد بود. شرکتهای متولی باید نیت و منظور سازمانها را درکت کنند؛ به عبارت دیگر این شرکتها باید از عملیات مورد نظر و معین شدهی ارگانهای مشتری اطمینان حاصل کنند تا شخص یا گروهی از افراد سرکش نتوانند از این راهحل(در اختیار داشتن کلیدها) سوءاستفاده نمایند.
ما معتقدیم که بهترین راه برای تایید هدف سازمانها اعتبارسنجی تکتک افراد تایید شده برای هر فرایند یا کار خواهد بود، نه فقط تایید در اختیار داشتن کلید یا بخشی از آن. از آنجا که اعضای مختلف یک تیم ممکن است حوزهی فعالیت و میزان دسترسی و قدرت عملیاتی مختلفی داشته باشند، راهحل دوم میتواند قابلیت تنظیم و تعیین میزان دسترسی بر اساس ماهیت عملیات مورد نظر را در اختیار مشتریان سازمانی قرار دهد.
نتیجهگیری
در مجموع، با بلوغ اکوسیستم رمزارزی نقش موسسات نگهداری رمزارز نیز در حال تحول است. سرمایهگذاران سازمانی نسبت به مصرفکنندگان خرد نیازهای بسیار متفاوتی دارند، درحالیکه رمزارزهای جدید کسب درآمد از طریق نگهداری و تقاضا برای مشارکت بر روی زنجیره را ارائه میکنند. اگر موج اول راهحلهای مربوط به نگهداری دارایی به گونهای طراحی شده که به افراد در نگهداری و مبادلهی بیت کوین کمک میکند، پس موج دوم باید در راستای رفع نیازهای موسسات و امکان مشارکت کامل در تمام صنعت رمزارزی را فراهم آورد.
چه راهکارهایی برای رفع نیاز سرمایهگذاران سازمانی پیشنهاد میکنید؟ آیا روشهای سنتی همچون ذخیرهسازی سرد توانایی پاسخگویی به نیاز آنها را ندارند؟ نظرات و پیشنهادات خود را با ما به اشتراک بگذارید.