- در بخش اول مقاله به اهمیت آموزش در جامعهی رمز ارزها پرداخته شد. جامعهای که آموزش دیده، کمتر تحت تاثیر تبلیغات قرار خواهد گرفت. اصل دوم شفافیت است. جامعه باید شفاف باشد، در میان تعداد زیادی انسان هیچ وقت همراستایی نظرات وجود نخواهد داشت. در مورد بیتکوینکش نیز همین دیدگاه وجود دارد.
بیت کوین کش، به عنوان پول
فرض کنیم شما کالای ارزشمندی، جهت عرضه دارید و من بهای آن را با بیتکوینکش به شما میدهم. بدون واسطه، بلادرنگ و با کارمزد پایین. این چشماندازی است که به دنبال آن هستیم.
قسمت اول مقاله را میتوانید از این لینک بخوانید: بیتکوینکش چطور میتواند از تکرار اشتباهات بیتکوین خودداری کند؟ قسمت اول
چالش توافق پراکنده
در شبکهی بیتکوین، هر فردی از مجموعه قوانینی استفاده میکند که با نامهای قوانین اجماع، قوانین شبکه یا قوانین پروتکل نیز شناخته میشوند. اگر نیاز به اصلاح و یا بروزرسانی این قوانین باشد، چه باید کرد؟
بیتکوین بر اساس “Proof of Work” میباشد (ارزهایی که بر اساس ماینینگ استخراج و توزیع میشوند، با توجه به قدرت تجهیزات ماینینگ یا میزان هشریت به شما رمز ارز تعلق میگیرد). این اصل شبکه را حفظ کرده و تمامی اعضای شبکه را در یک مجموعه قوانین قرار میدهد.
در عین حال POW یک نوع سیستم رایگیری نیز هست که در آن ماینرها میتوانند به تغییر قوانین رای بدهند، چرا که طولانیترین زنجیره (زنجیرهای با بیشترین تراکم POW) توسط شبکه پذیرفته میشود. به عبارت دیگر، تصمیم نهایی در مورد اینکه شبکه از کدام قوانین پیروی کند، در دستان بزرگترین گروههای قدرتمند ماینینگ است. این ویژگی به عنوان توافق ناکاموتو نیز شناخته میشود.
به علت وجود قانون Metcalf، معمولا “اثرات شبکه” از آن یاد میشود ماینرهایی که در اقلیت نظری مخالف دارند، به تسلیم شدن و بازگشت به نظر اکثریت تشویق میشوند. تنها راهی که برای آنها باقی میماند، “اجرای فورک” و ادامهی ماینینگ در زنجیرهی اقلیت است. این راه حل معمولا انتخاب خوبی نیست، مگر جهتی که اکثریت مایل به ادامهی آن هستند، رادیکال و غیرقابل قبول باشد. و این دقیقا رویدادی است که در اول آگوست 2017 و در زمان انجام فورک بیتکوینکش از بیتکوین اتفاق افتاد.
جامعهی بیتکوین از انباشتگی زیاد تراکنشها سرگردان بود. درحالی که ارسال تراکنشها کارمزد بالایی داشت آنها بر پیاده سازی نٌود ارزان تمرکز کردند. در حقیقت تبدیل شدن بیتکوین به یک کالای دیجیتالی نسبت به تبدیل شدن آن به یک سیستم پرداخت ارزش بالاتری داشت. آنها به جای حل کردن مشکلات واقعی که امروزه با آن روبرو هستیم بر روی مشکلاتی که ممکن است در آینده با آن مواجه شوند تمرکز کردند.
بیتکوین همچنین یک آزمایش اجتماعی است. این فقط ماینرها نیستند که اکوسیستم آن را تشکیل میدهند. ماینرها (کسانی که در حقیقت رای میدهند) تلاش میکنند تصمیماتی بگیرند که معتقدند توسعه دهندگان، کاربران، سرمایه گذاران و کسب و کارها از آن حمایت خواهند کرد. به همین دلیل آموزش (و ارتباطات) در این زمینه بسیار مهم است.
فرمول جادویی مدیریت
همه خواهان یک هدف هستند، اما بر سر بهترین راهی که میتوان آن را بدست آورد توافقی وجود ندارد.
برای مثال، سال پیش الگوریتم تنظیم سختی بیتکوینکش (DAA) بروزرسانی شد، اما بر سر انتخاب بهترین الگوریتم در میان توسعه دهندگان مشاجراتی صورت گرفت. خوشبختانه برخی فرآیندهای مدیریتی وجود دارد که میتواند به حل اختلاف موجود در میان ایدهای رقابتی کمک کند. تاکنون هیچ کسی “فرمول جادویی” که به انتخاب بهترین راه حل منتهی شود، ارائه نکرده است. اگر چه تلاشهایی در این زمینه شده است. برای مثال در اینجا راهکاری ارائه شده که در آن تلاش میشود یک فرآیند مدیریتی ساده و کارآمد ایجاد گردد.
در سیستم پیشنهادی فوق، چه کسی تصمیم میگیرد که چه زمانی “اصلاح/بهبود” انجام شود و “مدت زمان” رایگیری چقدر باشد؟ مهمتر از این، چگونه میتوان از اینکه ماینرها زمان کافی (و اطلاعات بی طرفانه) را برای تصمیمگیری درست در اختیار دارند، اطمینان حاصل کرد؟
اگر چه هنوز هیچ فرمول جادویی یا راهکار معجزه آسایی برای این مسئله وجود ندارد، اما با اتخاذ تصمیمات لازم، بیتکوینکش به مسیر خود ادامه میدهد.
بیتکوینکش سیستم پولی فرد به فرد
رویکرد هستهی بیتکوین جلوگیری از ایجاد هرگونه تغییر پروتکل بدون اجماع گسترده است. عموما در سیستمی که بر پایهی توافق عمومی است، خرد دسته جمعی در تصمیمات وجود دارد.
برخی میگویند هستهی بیتکوین از اعمال تغییرات لازم برای تکامل آن جلوگیری میکند، دیگران بر این باورند که این تنها یک بهانه است و کسانی که آن را کنترل میکنند قبلا تصمیم خود را در جهت ممانعت از افزایش اندازهی بلوک گرفتهاند. (چرا که با افزایش اندازهی بلوک تعداد تراکنشهایی که در یک بلوک قرار میگیرد افزایش پیدا کرده، درنتیجه انباشتگی تراکنشهای تایید نشده کاهش یافته و کارمزد شبکه کاهش پیدا میکند. حال اینکه ماینرها علاوه بر دریافت پاداش یافتن بلوک جدید، با دریافت این کارمزدها و قرار دادن تراکنشها در بلوک آنها را تایید میکنند. ظاهرا اگر ماینرها رای به افزایش اندازهی بلوک بدهند، مقدار بیتکوینی که از کارمزدها بدست میآورند کاهش خواهد یافت. در نتیجه هیچگاه این کار را نمیکنند.)
بهر حال، در خواستهی جامعه برای تبدیل شدن به سیستم پرداخت الکترونیکی فرد به فرد، شفافیت وجود ندارد. دانستن اینکه ما چه میخواهیم و چرا به ما کمک میکند تا در آینده از وقوع رکود و تجزیه جلوگیری کنیم.
نظر شما در این مورد چیست؟ آیا بهتر نیست ماینرهای بزرگ در کنار سود به بهبود و اصلاحات مورد نیاز بها بدهند ؟
مترجم: بهنام حاجی قربانی